کد مطلب:152 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:298

احکام نکاح یا ازدواج
بواسطه عقد ازدواج زن به مرد حلال می شود، و آن بر دو قسم است: دائم و غیر دائم. عقد دائم آن است كه مدّت زناشوئی در آن معیّن نشود و زنی را كه به این قسم عقد می كنند دائمه گویند. و عقد غیر دائم آن است كه مدّت زناشوئی در آن معیّن شود، مثلا زن را به مدّت یك ساعت یا یك روز یا یك ماه یا یك سال یا بیشتر عقد نمایند، و زنی را كه به این قسم عقد كنند متعه و صیغه می نامند.



احكام عقد

مسأله 2513 ـ در زناشوئی چه دائم و چه غیر دائم، باید صیغه خوانده شود و تنها راضی بودن زن و مرد كافی نیست و صیغه عقد را یا خود زن و مرد می خوانند، یا دیگری را وكیل می كنند كه از طرف آنان بخواند.

مسأله 2514 ـ وكیل لازم نیست مرد باشد، زن هم می تواند برای خواندن صیغه عقد از طرف دیگری وكیل شود.

مسأله 2515 ـ زن و مرد تا یقین نكنند كه وكیل آنها صیغه را خوانده است نمی توانند با یكدیگر رفتار محرمانه نمایند، و گمان به اینكه وكیل صیغه را خوانده است كفایت نمی كند، ولی اگر وكیل بگوید صیغه را خوانده ام كافی است.

مسأله 2516 ـ اگر زنی كسی را وكیل كند كه مثلا ده روز او را به عقد مردی درآورد و ابتدای ده روز را معین نكند در صورتی كه از گفته زن معلوم شود كه به وكیل



[421]

اختیار كامل داده آن وكیل می تواند هر وقت كه بخواهد او را ده روز به عقد آن مرد درآورد، و اگر معلوم باشد كه زن، روز یا ساعت معیّنی را قصد كرده، باید صیغه را مطابق قصد او بخواند.

مسأله 2517 ـ یك نفر می تواند برای خواندن صیغه عقد دائم یا غیر دائم از طرف دو نفر وكیل شود و نیز انسان می تواند از طرف زن وكیل شود و او را برای خود به طور دائم یا غیر دائم عقد كند ولی احتیاط مستحب آن است كه عقد را دو نفر بخوانند.



دستور خواندن عقد دائم

مسأله 2518 ـ اگر صیغه دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: زَوَّجْتُكَ نَفْسی عَلَی الصَّداقِ الْمَعلُوم (یعنی خود را زن تو نموده به مهری كه معیّن شده) پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: قَبِلْتُ التَّزْویجَ (یعنی قبول كردم این ازدواج را) عقد صحیح است. و اگر دیگری را وكیل كنند كه از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلا اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وكیل زن بگوید: زَوَّجْتُ مُوَكِّلَتِی فاطِمةَ مُوَكِّلَكَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُوم، پس بدون فاصله وكیل مرد بگوید: قَبِلْتُ لِمُوَكِّلی اَحْمَدَ عَلَی الصَّدَاقِ صحیح می باشد.



دستور خواندن عقد غیر دائم

مسأله 2519 ـ اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آنكه مدّت و مهر را معیّن كردند، چنانچه زن بگوید: زَوَّجْتُكَ نَفْسی فِی المُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعلُوم، بعد بدون فاصله مرد بگوید: قَبِلْتُ، صحیح است. و اگر دیگری را وكیل كنند اوّل وكیل زن به وكیل مرد بگوید: مَتَّعْتُ مُوَكِّلَتِی مُوَكِّلَكَ فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُوم، پس بدون فاصله وكیل مرد بگوید: قَبِلْتُ لِمُوَكِّلی هكَذَا، صحیح می باشد.



[422]

شرایط عقد

مسأله 2520 ـ عقد ازدواج چند شرط دارد:

اوّل: آنكه به عربی صحیح خوانده شود. و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را بعربی صحیح بخوانند چنانچه ممكن باشد، احتیاط واجب آن است كسی را كه می تواند بعربی صحیح بخواند وكیل كنند و اگر ممكن نباشد خودشان می توانند بغیر عربی بخوانند. امّا باید لفظی بگویند كه معنی زَوَّجْتُ و قَبِلْتُ را بفهماند.

دوّم: مرد و زن یا وكیل آنها كه صیغه را می خوانند قصد انشاء داشته باشند یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را می خوانند، زن به گفتن «زَوَّجْتُكَ نَفْسی» قصدش این باشد كه خود را زن او قرار دهد و مرد بگفتن «قَبِلْتُ التَّزویجَ» زن بودن او را برای خود قبول نماید، و اگر وكیل مرد و زن صیغه را می خوانند، بگفتن «زَوَّجْتُ و قَبِلْتُ» قصدشان این باشد كه مرد و زنی كه آنان را وكیل كرده اند زن و شوهر شوند.

سوّم: كسی كه صیغه عقد را می خواند باید بالغ و عاقل باشد، چه برای خودش بخواند، یا از طرف دیگری وكیل شده باشد.

چهارم: اگر وكیل زن و شوهر یا ولیّ آنها صیغه را می خوانند، در عقد، زن و شوهر را معیّن كنند مثلا اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند. پس كسی كه چند دختر دارد، اگر به مردی بگوید: زَوَّجْتُكَ اِحَدی بَناتی (یعنی زن تو نمودم یكی از دخترانم را) و او بگوید: قَبِلْتُ یعنی قبول كردم، چون در موقع عقد، دختر معیّن نبوده عقد باطل است.

پنجم: زن و مرد به ازدواج راضی باشند ولی اگر زن ظاهراً با كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است، عقد صحیح است.

مسأله 2521 ـ اگر در عقد یك حرف غلط خوانده شود كه معنی آن را عوض كند عقد باطل است.

مسأله 2522 ـ كسی كه دستور زبان عربی را نمی داند، اگر قرائتش صحیح باشد و معنای هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و قصد انشاء بنماید و از هر لفظی معنای آن را قصد نماید می تواند عقد را بخواند.

مسأله 2523 ـ اگر زنی را برای مردی بدون اجازه آنان عقد كنند و بعداً زن و مرد بگویند به آن عقد راضی هستیم عقد صحیح است.



[423]

مسأله 2524 ـ اگر زن و مرد یا یكی از آن دو را به ازدواج مجبور نمایند و بعد از خواندن عقد راضی شوند و بگویند به آن عقد راضی هستیم عقد صحیح است.

مسأله 2525 ـ پدر و جدّ پدری می توانند برای فرزند پسر یا دختر نابالغ یا دیوانه خود كه با حال دیوانگی بالغ شده است همسر بگیرند، و بعد از آنكه آن طفل بالغ شد، یا دیوانه عاقل گردید، اگر ازدواجی كه برای او كرده اند مفسده ای نداشته باشد، نمی تواند آن را بهم بزند و اگر مفسده ای داشته یا مصلحت نداشته باشد، عقد فضولی است و می تواند آن را امضاء كرده یا عقد را بهم بزند.

مسأله 2526 ـ اگر پدر، یا جدّ پدری برای پسر نابالغ خود، زن بگیرد، پسر باید بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد.

مسأله 2527 ـ اگر پدر یا جدّ پدری برای پسر نابالغ خود زن بگیرد، چنانچه پسر در موقع عقد مالی داشته، مدیون مهر زن است، و اگر در موقع عقد مالی نداشته، پدر یا جدّ او باید مهر زن را بدهند.

مسأله 2528 ـ دختری كه بحدّ بلوغ رسیده و رشیده است یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد، بنابر احتیاط واجب باید از پدر یا جدّ پدری خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و برادر او لازم نیست.

مسأله 2529 ـ اگر پدر و جد پدری غائب باشند، به طوری كه نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتیاج به شوهر كردن داشته باشد لازم نیست از پدر و جدّ پدری اجازه بگیرند. و همچنین اگر همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و بخواهد با پسری كه شرعاً و عرفاً هم كفو او می باشد ازدواج كند و پدر و جدّ پدری مانع می شوند و سخت گیری می كنند در این صورت نیز اجازه آنان لازم نیست، و همینطور اگر دختر باكره نباشد در صورتی كه بكارتش بواسطه شوهر كردن از بین رفته باشد، اجازه پدر و جدّ لازم نیست.



عیبهایی كه به واسطه آنها می شود عقد را بهم زد

مسأله 2530 ـ اگر مرد بعد از عقد بفهمد كه زن یكی از هفت عیب را دارد می تواند عقد را به هم بزند به شرط آنكه معلوم شود كه عیب پیش از عقد بوده است:



[424]

اول: دیوانگی. دوم: مرض خوره. سوّم: مرض بَرَص (پیسی). چهارم: كوری. پنجم: زمین گیر بودن و در حكم آن است شلی كه شل بودن او واضح باشد. ششم: آن كه افضا شده یعنی راه بول و حیض یا راه حیض و غائط او یكی شده باشد ولی اگر راه حیض و غائط او یكی شده باشد به هم زدن عقد اشكال دارد و باید احتیاط شود. هفتم: آن كه گوشت، یا استخوانی یا غده ای در فرج او باشد كه مانع نزدیكی شود.

مسأله 2531 ـ زن نیز می تواند در چهار صورت عقد را به هم بزند:

اوّل: دیوانه بودن شوهر، اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهرش پیش از عقد دیوانه بوده یا آنكه بعد از عقد چه پیش از نزدیكی یا بعد از آن دیوانه شود می تواند عقد را بهم بزند.

دوّم: نداشتن آلت مردی، چنانچه زن بعد از عقد بفهمد كه شوهرش پیش از عقد آلت مردی نداشته یا بعد از عقد پیش از نزدیكی آلت او بریده شده می تواند عقد را بهم بزند.

سوّم: ناتوانی از نزدیكی جنسی، اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهرش مرضی دارد كه نمی تواند وطی و نزدیكی نماید هر چند آن مرض بعد از عقد و پیش از نزدیكی عارض شده باشد می تواند عقد را بهم بزند.

چهارم: بیضه های او را كشیده باشند، چنانچه زن بعد از عقد بفهمد كه بیضه های شوهرش را كشیده اند می تواند عقد را بهم بزند. در تمام چهار صورتی كه ذكر شد زن می تواند بدون طلاق عقد را بهم بزند. ولی در صورت سوّم كه ناتوانی جنسی دارد لازم است كه زن به مجتهد جامع الشرائط یا به وكیل او مراجعه نماید و مجتهد جامع الشرائط شوهر را تا یك سال مهلت می دهد چنانچه شوهر نتوانست به آن زن یا زنی دیگر نزدیكی كند، پس از آن زن می تواند عقد را بهم بزند، و اگر آلت مردی بعد از نزدیكی بریده شود و زن عقد ازدواج را فسخ كند، فسخ اثری ندارد اگر چه احتیاط مستحب آنستكه شوهر او را طلاق دهد.

مسأله 2532 ـ اگر مرد یا زن، بواسطه یكی از عیبهایی كه در دو مسأله پیش گفته شد عقد را به هم بزند، باید بدون طلاق از هم جدا شوند.

مسأله 2533 ـ اگر بواسطه آن كه مرد عنین است و نمی تواند وطی و نزدیكی كند، زن عقد را به هم بزند شوهر باید نصف مهر را بدهد. ولی اگر بواسطه یكی از عیبهای دیگری كه گفته شد، مرد یا زن عقد را بهم بزند، چنانچه مرد با زن نزدیكی



[425]

نكرده باشد چیزی بر او نیست و اگر نزدیكی كرده، باید تمام مهر را بدهد.



عدّه ای از زنها كه ازدواج با آنها حرام است

مسأله 2534 ـ ازدواج با زنهائی كه مثل مادر و خواهر و مادر زن با انسان محرم هستند حرام است.

مسأله 2535 ـ اگر كسی زنی را برای خود عقد نماید، اگر چه با او نزدیكی نكند، مادر و مادر مادر آن زن و مادر پدر او هر چه بالا روند به آن مرد محرم می شوند.

مسأله 2536 ـ اگر زنی را عقد كند و با او نزدیكی نماید، دختر و نوه دختری و پسری آن زن هر چه پائین روند، چه در وقت عقد باشند یا بعداً به دنیا بیایند، به آن مرد محرم می شوند.

مسأله 2537 ـ اگر با زنی كه برای خود عقد كرده نزدیكی هم نكرده باشد، تا وقتی كه آن زن در عقد او است نمی تواند با دختر او ازدواج كند.

مسأله 2538 ـ عمّه و خاله پدر و عمّه و خاله پدربزرگ و عمّه و خاله مادر و عمّه و خاله مادربزرگ هر چه بالا روند به انسان محرمند.

مسأله 2539 ـ پدر و جدّ شوهر، هر چه بالا روند، و پسر و نوه پسری و دختری او هر چه پائین آیند چه در موقع عقد باشند، یا بعداً به دنیا بیایند به زن او محرم هستند.

مسأله 2540 ـ اگر زنی را برای خود عقد كند، دائمه باشد، یا صیغه تا وقتی كه آن زن در عقد او است نمی تواند با خواهر آن زن ازدواج كند.

مسأله 2541 ـ اگر زن خود را به ترتیبی كه در كتاب طلاق گفته می شود طلاق رجعی دهد، در بین عدّه نمی تواند خواهر او را عقد نماید، بلكه در عدّه طلاق بائن هم كه بعداً بیان می شود، احتیاط مستحب آن است كه از ازدواج با خواهر زنش خود داری نماید.

مسأله 2542 ـ انسان نمی تواند بدون اجازه زن خود، با خواهر زاده و برادر زاده او ازدواج كند ولی اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نماید و بعداً زن بگوید به آن عقد راضی هستم اشكالی ندارد.



[426]

مسأله 2543 ـ اگر زن بفهمد شوهرش برادر زاده یا خواهر زاده او را عقد كرده و حرفی نزند، چنانچه بعداً رضایت ندهد عقد آنان باطل است، بلكه اگر از حرف نزدنش معلوم باشد كه باطناً راضی بوده احتیاط واجب آن است كه شوهرش از برادر زاده او جدا شود مگر آنكه اجازه دهد.

مسأله 2544 ـ زن مسلمان نمی تواند به عقد كافر در آید، مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای كافره بطور دائم ازدواج كند ولی صیغه كردن زنهای اهل كتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد.

مسأله 2545 ـ اگر انسان پیش از آن كه دختر عمّه یا دختر خاله خود را بگیرد با مادر آنان زنا كند دیگر نمی تواند با آنان ازدواج نماید.

مسأله 2546 ـ اگر با دختر عمه یا دختر خاله خود ازدواج نماید و پیش از آنكه با آنان نزدیكی كند با مادرشان زنا نماید، احتیاط واجب آن است كه از ایشان جدا شود.

مسأله 2547 ـ اگر با زنی غیر از عمّه و خاله خود زنا كند، احتیاط واجب آن است كه با دختر او ازدواج نكند، ولی اگر زنی را عقد نماید و با او نزدیكی كند بعد با مادر او زنا كند، آن زن بر او حرام نمی شود و اگر پیش از آنكه با او نزدیكی كند با مادر او زنا نماید، احتیاط واجب آن است كه از آن زن جدا شود.

مسأله 2548 ـ اگر با زنی كه در عدّه طلاق رجعی است زنا كند آن زن بر او حرام نمی شود و اگر با زنی كه در عدّه متعه، یا طلاق بائن، یا عدّه وفات است زنا كند بعداً می تواند او را عقد كند و معنای طلاق رجعی و طلاق بائن و عدّه متعه و عدّه وفات در احكام طلاق گفته خواهد شد.

مسأله 2549 ـ اگر با زن بی شوهری كه در عدّه نیست زنا كند، بعداً می تواند آن زن را برای خود عقد نماید، ولی احتیاط مستحب آن است كه صبر كند تا آن زن حیض ببیند بعد او را عقد كند و همچنین است اگر دیگری بخواهد آن زن را عقد نماید.

مسأله 2550 ـ اگر زنی را كه در عدّه دیگری است برای خود عقد كند، چنانچه مرد و زن یا یكی از آنان بدانند كه عدّه زن تمام نشده و بدانند عقد كردن زن در عدّه حرام است آن زن بر او حرام می شود، اگر چه مرد بعد از عقد با آن زن نزدیكی نكرده باشد.

مسأله 2551 ـ اگر زنی را برای خود عقد كند و بعد معلوم شود كه در عدّه بوده



[427]

چنانچه هیچ كدام نمی دانسته اند زن درعدّه است و نمی دانسته اند كه عقد كردن زن در عدّه حرام است، در صورتی كه مرد با او نزدیكی كرده باشد، آن زن بر او حرام می شود.

مسأله 2552 ـ اگر انسان بداند زنی شوهر دارد و با او ازدواج كند باید از او جدا شود و بعداً هم او را برای خود عقد نكند.

مسأله 2553 ـ زن شوهر دار اگر زنا بدهد بر شوهر خود حرام نمی شود و چنانچه توبه نكند و بر عمل خود باقی باشد، اگر مشهوره به زانیه بودن شود احتیاط واجب آن است كه شوهر او را طلاق دهد ولی باید مَهرش را بدهد.

مسأله 2554 ـ زنی را كه طلاق داده اند و زنی كه صیغه بوده و شوهرش مدّت او را بخشیده یا مدّتش تمام شده، چنانچه بعد از مدّتی شوهر كند و بعد شك كند كه موقع عقد شوهر دوّم عدّه شوهر اوّل تمام بوده یا نه، باید به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 2555 ـ اگر شخص بالغی با پسر نابالغی لواط كند، مادر، خواهرو دختر پسر بر او حرام می شود ولی اگر هر دو بالغ باشند یا نابالغباشند یا مفعول بالغ باشد یا شك كند كه بالغ بوده یا دخولشده یا نه بر او حرام نمی شود.

مسأله 2556 ـ اگر با مادر یا خواهر یا دختر پسری ازدواج نماید و بعد از ازدواج و دخول به زوجه با آن پسر لواط كند، آنان بر او حرام نمی شوند و اگر بعد از عقد و پیش از دخول لواط كند بنابر احتیاط واجب آن زن بر او حرام می شود.

مسأله 2557 ـ اگر كسی در حال احرام كه یكی از كارهای حج یا عمره است، با زنی ازدواج نماید عقد او باطل است، و چنانچه می دانسته كه زن گرفتن بر او حرام است، دیگر نمی تواند آن زن را عقد كند.

مسأله 2558 ـ اگر زنی كه در حال احرام است با مردی كه در حال احرام نیست ازدواج كند عقد او باطل است، و اگر زن می دانسته كه ازدواج در حال احرام حرام است واجب است كه بعداً با آن مرد ازدواج نكند.

مسأله 2559 ـ اگر مرد طواف نساء را كه یكی از كارهای حج است بجا نیاورد، زنش كه بواسطه مُحرم شدن بر او حرام شده بود حلال نمی شود، و نیز اگر زن طواف



[428]

نساء نكند، شوهرش بر او حلال نمی شود، ولی اگر بعداً طواف نساء را انجام دهند به یكدیگر حلال می شوند.

مسأله 2560 ـ اگر كسی دختر نابالغی را برای خود عقد كند و پیش از آنكه نُه سال دختر تمام شود، با او نزدیكی و دخول كند، چنانچه او را افضاء نماید هیچوقت نباید با او نزدیكی كند.

مسأله 2561 ـ زنی را كه سه مرتبه طلاق داده اند بر شوهرش حرام می شود، ولی اگر با شرایطی كه در كتاب طلاق گفته می شود با مرد دیگری ازدواج كند، شوهر اوّل می تواند دوباره او را برای خود عقد نماید.



احكام عقد دائم

مسأله 2562 ـ زنی كه عقد دائمی شده نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود، و باید خود را برای هر لذّتی كه او می خواهد، تسلیم نماید و بدون عذر شرعی از نزدیكی كردن او جلوگیری نكند. و اگر در اینها از شوهر اطاعت كند، تهیه غذا و لباس و منزل او و لوازم دیگری كه در كتب ذكر شده بر شوهر، واجب است و اگر تهیه نكند چه توانایی داشته باشد، یا نداشته باشد مدیون زن است.

مسأله 2563 ـ اگر زن در كارهایی كه در مسأله پیش گفته شد اطاعت شوهر را نكند گناهكار است و حق غذا و لباس و منزل و همخوابی ندارد ولی مهر او از بین نمی رود.

مسأله 2564 ـ مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور كند.

مسأله 2565 ـ مخارج سفر زن اگر بیشتر از مخارج وطن باشد با شوهر نیست، ولی اگر شوهر مایل باشد كه زن را سفر ببرد باید خرج سفر او را بدهد.

مسأله 2566 ـ زنی كه از شوهر اطاعت می كند اگر مطالبه خرجی كند و شوهر ندهد می تواند جهت الزام شوهر بر پرداخت نفقه، به مجتهد جامع الشرائط و اگر ممكن نباشد به عدول مؤمنین و اگر آنهم ممكن نباشد به فُسّاق مؤمنین مراجعه نماید. و چنانچه الزام شوهر بر دادن نفقه ممكن نباشد می تواند، در هر روز به اندازه خرجی آن روز بدون اجازه از مال او بردارد، و اگر ممكن نیست چنانچه ناچار باشد كه معاش خود را تهیه كند، در موقعی كه مشغول تهیه معاش است اطاعت شوهر بر او واجب نیست.



[429]

مسأله 2567 ـ مرد اگر دو زن داشته باشد و نزدیكی از آنها یك شب بماند واجب است نزد دیگری نیز یك شب در ضمن چهار شب بماند و در غیر اینصورت ماندن نزد زن واجب نیست بلی لازم است او را بطور كلی متاركه ننماید و اولی و احوط این است كه مرد در هر چهار شب یك شب نزد زن دائمی خود بماند.

مسأله 2568 ـ شوهر نمی تواند بیش از چهار ماه، نزدیكی با عیال دائمی خود را ترك كند.

مسأله 2569 ـ اگر در عقد دائم مهر را معین نكنند عقد صحیح است، و چنانچه مرد با زن نزدیكی كند، باید مهر او را مطابق مهر زنهایی كه مثل او هستند بدهد.

مسأله 2570 ـ اگر موقع خواندن عقد دائم برای دادن مهر مدتی معین نكرده باشند، زن می تواند پیش از گرفتن مهر از نزدیكی كردن شوهر جلوگیری كند، چه شوهر توانایی دادن مهر را داشته باشد چه نداشته باشد. ولی اگر پیش از گرفتن مهر به نزدیكی راضی شود و شوهر با او نزدیكی كند دیگر نمی تواند بدون عذر شرعی از نزدیكی شوهر جلوگیری نماید.



مُتعه یا صیغه

مسأله 2571 ـ صیغه كردن زن اگر چه برای لذّت بردن هم نباشد صحیح است.

مسأله 2572 ـ شوهر بیش از چهار ماه نباید نزدیكی با متعه خود را ترك كند.

مسأله 2573 ـ زنی كه صیغه می شود اگر در عقد شرط كند كه شوهر با او نزدیكی نكند، عقد و شرط او صحیح است و شوهر فقط می تواند لذتهای دیگر از او ببرد، ولی اگر بعداً به نزدیكی راضی شود، شوهر می تواند با او نزدیكی نماید.

مسأله 2574 ـ زنی كه صیغه شده اگر چه آبستن شود حق خرجی ندارد.

مسأله 2575 ـ زنی كه صیغه شده حق همخوابی ندارد و از شوهر ارث نمی برد، و شوهر هم از او ارث نمی برد.

مسأله 2576 ـ زنی كه صیغه شده اگر نداند كه حق خرجی و همخوابی ندارد عقد او صحیح است و برای آن كه نمی دانسته، حقی به شوهر پیدا نمی كند.

مسأله 2577 ـ زنی كه صیغه شده، می تواند بدون اجازه شوهر از خانه بیرون



[430]

برود، ولی اگر بواسطه بیرون رفتن، حق شوهر از بین می رود بیرون رفتن او حرام است.

مسأله 2578 ـ اگر زنی مردی را وكیل كند كه به مدت و مبلغ معین او را برای خود صیغه نماید، چنانچه مرد او را به عقد دائم خود درآورد یا به غیر از مدت یا مبلغی كه معین شده او را صیغه كند، وقتی آن زن فهمید اگر بگوید راضی هستم عقد صحیح و گر نه باطل است.

مسأله 2579 ـ پدر و جد پدری می توانند برای محرم شدن، یك ساعت یا دو ساعت زنی را به عقد پسر نابالغ خود درآورند، و نیز می توانند دختر نابالغ خود را برای محرم شدن، به عقد كسی درآورند ولی باید آن عقد برای دختر مفسده نداشته باشد بلكه مصلحت داشته باشد.

مسأله 2580 ـ اگر پدر یا جد پدری، طفل خود را كه در محل دیگری است و نمی داند زنده است یا مرده، برای محرم شدن به عقد كسی در آورد، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل می شود، و چنانچه بعداً معلوم شود كه در موقع عقد آن دختر زنده نبوده عقد باطل است و كسانی كه بواسطه عقد ظاهراً محرم شده بودند نامحرمند.

مسأله 2581 ـ اگر مرد مدت صیغه را ببخشد، چنانچه با او نزدیكی كرده، باید تمام چیزی را كه قرار گذاشته به او بدهد و اگر نزدیكی نكرده باید نصف آن را بدهد.

مسأله 2582 ـ مرد می تواند زنی را كه صیغه او بوده و هنوز عده اش تمام نشده به عقد دائم یا موقت خود درآورد ولی باید مدت صیغه تمام شده باشد یا مرد بقیه مدت را به زن بخشیده باشد.